هنــــــوز تا نــــــبـودنــــــت فـاصلـــــه است ♣

ساخت وبلاگ

キラキラ、お花 など のデコメ絵文字یکی بود یکی نبود  ، همه بودن، خدا نبود  

 ぃろぃろ♪ヽ(´▽`)/ のデコメ絵文字یه پسر جوون، تو یه محله قشنگ زندگی میکرد. این پسر خیلی خوب، اقا، نجیب، سربراه و مهربون بود

ぃろぃろ♪ヽ(´▽`)/ のデコメ絵文字تو محله بهترین بود. سرش به کار خودش بود. هیچ کی ازش بدی ندید. با همه مهربون بود.

ぃろぃろ♪ヽ(´▽`)/ のデコメ絵文字اما نشد ... نشد که خوب بمونه... که سربراه بمونه... که ادامه بده

゜*red/かわいい*゜ のデコメ絵文字   دیپلشو گرفت اما دانشگاه قبول نشد پس رفت سربازی

ぃろぃろ♪ヽ(´▽`)/ のデコメ絵文字چند بار برای نظام و سپاه ثبت نام کرد. همه چیش حل شد برای استخدام. اما تو تحقیقات محلی رد شد. چرا؟؟؟ چون خونوادش، قدیما سابقه دار بودند. زندان، قاچاق مواد مخدر...

ぃろぃろ♪ヽ(´▽`)/ のデコメ絵文字نا امید شد. بی خیال شغل دولتی... بیخیال یه زندگی ساده و سالم.

ぃろぃろ♪ヽ(´▽`)/ のデコメ絵文字با کسایی دوست شد که دنیاشون با دنیاش فرق داشت... که کارشون خلاف بود. بعد یه مدت شد مثل همونا زد تو کار خلاف. شد قاچاق چی مواد

ぃろぃろ♪ヽ(´▽`)/ のデコメ絵文字بعد از چند تا کار، تونست ماشین بخره و پولی ذخیره کنه. دوستای خوبش گفتند بسه دیگه، ول کن این کثافت کاریا رو، از نو شروع کن، از نو بساز

ぃろぃろ♪ヽ(´▽`)/ のデコメ絵文字اما اون گفت فقط همین یه بار، کار اخرمه... قول میدم و واقعا هم شد کار اخرش

 ぃろぃろ♪ヽ(´▽`)/ のデコメ絵文字... گرم کریستال شد کار اخرش

ぃろぃろ♪ヽ(´▽`)/ のデコメ絵文字اصل کاری های ماجرا کشیدن کنار و این جوون موند و کریستال هایی که از خودش نبود. همه ازاد شدند و اون موند تو زندان، منتظر حکمش...  شاید حکم اعدام

و این داستان تا صدور حکم ادامه دارد ...

 キラキラ のデコメ絵文字خدایا یه روزی یکی بهم گفت ناامیدی از رحمت خدا یعنی کفر

キラキラ のデコメ絵文字  خدایا اگه بقیه نخواستن و نذاشتن که خوب بمونه تو بخواه بمونه و خوب شه... فقط همین

۰۹ شهریور ۹۳. خاطراتی از جنس خورشید


 دیگه آخرای دوران محکومیتشه... 

زندان همیشه هم ادما رو عوض نمیکنه. مگه نه؟؟؟

دستینه های خورشید...
ما را در سایت دستینه های خورشید دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bgal-sol6 بازدید : 289 تاريخ : پنجشنبه 15 تير 1396 ساعت: 22:07