بوسه ی گران ...

ساخت وبلاگ

 روز پنج شنبه برای ازمون کنکور کارشناسی ارشد،  ناظر جلسه بودم.

چقدررررر خسته کننده بود. چقدررررر حوصله سر بر  بود خودم ازمون داشتم اینقدر خسته نشدم حداقل اونجا یه کم استرس و هیجان داشتم

ولی تجربه جالبی بود

مسلا (س سه نقطه ندارم) یه خانومی حدودا سی ساله خیلی تمیز و مرتب پاسخ نامش رو جواب داده بود. اصلا ادم عشق میکرد نگاش کنه.  قشنگ مشخص بود فقط هوس خوردن یه کیک و اب معدنی 50 تومنی داشته

از اول پاسخ نامه، پنج تا رو (الف) زد، پنج تا رو (ب)، پنج تا رو (ج)، پنج تا رو (د)، بعد یه دو سه تا گزینه نامرتب میزد و دوباره پنج تا (الف) پنج تا (ب) ...

خلاصه خیلی خوشکل شده بود پاسخ نامش

یکی دیگه فقط مونده بود دراز بکشه رو صندلی. دفترچه سوالشو گرفته بود جلو صورتش و موشکافانه نگاش میکرد گفتم این قبوله حتما. رفتم جلو تر دیدم، اوه اوه فقط هفت، هشت تا رو جواب داده

یکی دیگه سر یه ساعت جوابا رو داد و گفت میشه من برم ؟گفتم نه. تا ده الزامه که وایسین. گرفت خوابید

یه چندتایی هم که حتی یه سوالم از دستشون در نرفته بود و همه سوالا رو جواب داده بودن. واقعا دلم میخواست شمازشونو بگیرم بعدا ازشون بپرسم تک رقمی شدن عایا؟؟چون اگه نمیشدن ظلم بود در حقشون

**********************

چشمام رو بسته بودم و عمیق به اهنگی که پخش میشد گوش میکردم ،که یهو برق از کلم پرید. چرا؟؟ زیرا محیا خانوم یکی خوابوند زیر گوشم

برگشتم میگم :چته خاله؟؟؟ میگه بوس چسبوندم برات

خوخاله  با ملاطفت بیشتر بچسبون. فلج شد صورتم که

...Be happy

دستینه های خورشید...
ما را در سایت دستینه های خورشید دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bgal-sol6 بازدید : 255 تاريخ : پنجشنبه 15 تير 1396 ساعت: 22:07